جوزف بویس هنرمند، معلم و نظریه پرداز هنری آلمانی بود که اثر هنری را به عنوان یک “مجسمه اجتماعی” که همه در آن مشارکت دارند در نظر می گرفت و معتقد بود که هدف هنر “تاثیر گذاشتن بر آدم ها و فعال کردن روابط حس های بینایی و شنوایی و تبدیل این حواس به یک اصل قابلیت برای کار”هست.
بویس در ابتدا تصمیم داشت که پزشک متخصص کودکان شود اما با شروع جنگ جهانی دوم به نیروی هوایی آلمان پیوست و آموزش خلبانی دید. هواپیمای او در سال 1943 در کریمه(اوکراین)سقوط کرد. تاتار ها بدن نیمه جانش را چند روزی در پیه و نمد گرم نگه داشتند. سرانجام سربازان گشت آلمانی او را یافتند و به بیمارستان نظامی منتقل کردند؛ این واقعه بعدا به شکل های مختلف در کار هنری او انعکاس یافت.
پس از جنگ در آکادمی هنر دوسلدورف آموزش دید و به مطالعه در زمینه های ادبی و علمی و فلسفی پرداخت. و در سال 1950 نخستین بار مجسمه هایش را به نمایش گذاشت.
او در هنر معاصر بین المللی در نیمه دوم قرن 20 بسیار تأثیرگذار بود . بویس بنیانگذار جنبش هنری موسوم به فولکس است، وی رسانه ها و تکنیک هایی از جمله رنگ، مجسمه سازی، گرافیک و چیدمان را در آثارش به کار گرفت.
کار او مبتنی بر مفاهیم اومانیسم ، فلسفه اجتماعی و انسان شناسی است. کار او در تعریف گستره ی هنر و ایده مجسمه اجتماعی به اوج خود می رسد. گرایش های سیاسی، زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی در آثارش دیده می شود.
در سال 1962 بویس با نام جون پایک، از دیگر اعضای جنبش فولکس، دوست شد. این دوستی سر آغاز این جنبش بود. جنبشی هنری که متشکل از یک گروه آزاد بین المللی از هنرمندان بود و با فرسایش ریشه ای مرزهای هنر مبارزه می کرد و جنبه هایی از خلاقیت را خارج از موسسات دنبال و به زندگی روزمره می رساند.